هرچی بخوای این تو هست... |
خاندان صفویان [ویرایش]از جنبههای ویژه? خاندان صفویه در دوران پس از اسلام ایران، رسیدن اصل و نسب و تبار آنها به صوفیان میباشد. این جنبه? تمایز پادشاهی صفویه سبب مقایسه آنها با پادشاهی پیش از اسلام ساسانی میشود، دودمانی که پایهگذاران آن از رده? موبدان زرتشتی بودند و دین زرتشتی را به عنوان دین رسمی کشور اعلام کردند. همچنین این نکته باید گفته شود که نیاکان صوفی خاندان صفویه اصالتاً شیعه نبودند بلکه آنها پیرو گروه شافعی[9] اهل سنت [10][11][12] بودند. تغییر آیین گروه صوفیان خاندان صفوی به گروهی نظامی - سیاسی شیعهگرا در زمان نوه? شیخ صفیالدین اردبیلی، یعنی خواجه علی آغاز شد.[9] شاهان دودمان صفویه در زمان به شاهی رسیدنشان به زبان ترکی آذربایجانی سخن میگفتند (به جز شاه اسماعیل یکم که از بدو تولد دوزبانه بود و به هر دو زبان فارسی و ترکی آذربایجانی سخن میگفت و شعر میسرود.)[13] اما نیاکان آنها در اصل ترکیبی از نژادهای کرد[14] ? آذری[15] ? گرجی[16] و یونانی[17] بودند. همچنین این شاهان ادعای سیادت نیز میکردند[18] و اینکه از تبار پیامبر اسلام هستند ولی با این وجود بسیاری از پژوهشگران در مورد درست بودن این گفته شک دارند.[19] احسان یارشاطر در مورد زبان مادری صفویان مینویسند : "خاندان صفوی در اصل ایرانی زبان بودند- چنانچه از دوبیتیهای شیخ صفیالدین، نیای بزرگ آنها برمیآید - ترکیزه شدند و زبان ترکی را به عنوان زبان مادری خود پذیرفتند"[20] اصالت کردی [ویرایش]بر اساس گفته? راجر سیوری یکی از پژوهشگران جریانهای دوره? صفویه:
همچنین بر اساس سخنان ولادیمیر مینورسکی، خاورشناس روسی :
کهنترین اثر نوشته درباره? تبارنامه خاندان صفوی و نیز تنها نوشتهای در این باره که به پیش از سال 1501 میلادی باز میگردد کتابی با نام صفوه الصفا میباشد[14] و توسط ابن بزاز اردبیلی نوشته شدهاست، که خود ایشان از مریدان شیخ صدرالدین اردبیلی پسر شیخ صفیالدین اردبیلی بودهاست. بر اساس نوشته? ابن بزاز "«شیخ صفیالدین از نوادگان یک نجیبزاده کرد به نام فیروزشاه زرینکلاه میباشد.»[23] نیاکان پدری خاندان صفوی بر اساس کهنترین ویرایش خطی کتاب صفوه الصفا به شرح زیر است: شیخ صفیالدین ابوالفتح اسحق بن شیخ امینالدین جبراییل بن قطبالدین بن صالح بن محمدالحافظ بن عوض بن فیروزشاه زرینکلاه.[23] شاهان صفوی برای هر چه بیشتر مشروعیت بخشیدن به پادشاهیشان در جهان شیعه، خودشان را از تبار محمد پیامبر اسلام برمیشمردند[14] و برای همین نوشتههای ابن بزاز را دستکاری کرده[24] و نشانههای اصالت کردی در خاندان صفوی را تاریک و گنگ ساختند.[14] به نظر میرسد امروزه میان پژوهشگران و تاریخدانان دودمان صفویه این همرایی وجود دارد که اصالت خاندان صفوی به کردستان باز میگردد[25] که در سده? یازدهم میلادی به آذربایجان کوچ کرده و در اردبیل جای گزیدهاند.[23] از این رو امروزه بیشتر پژوهشگران بر اساس اصالت شیخ صفیالدین اردبیلی، خاندان صفوی را از تبار کردها میدانند و به همین روی، صفویان اصالتاً یک خاندان ایرانیزبان به شمار میرود.[26][14][23][27][28][29][30][31][32][33][34][35][36][37][38] از سویی دیگر شیخ صفیالدین خود یک سنی شافعی بود، آیینی که امروزه بیشتر مردم کرد از آن پیروی میکنند.[39] اصالت آذری [ویرایش]بر اساس دیدگاه پروفسور ریچارد فرای، یکی از ایرانشناسان برجسته? دانشگاه هاروارد در دانشنامه? ایرانیکا:[15]
همچنین چندی دیگر از پژوهشگران نیز بر آذری بودن صفویان پای فشردهاند.[40][41] زمینه و پایهگذاری [ویرایش]نوشتار اصلی: بینش و ایدئولوژی صفویان
شیعیان در ایران همیشه در اقلیت و فشار بودند تا اینکه پس از یورش مغولان و فروپاشی پادشاهی کهن و پرنفوذ عباسی که حکم خلیفه مسلمانان را داشت، جانی تازه گرفتند. پس از یورش مغول، چند فرمانروایی شیعهمذهب مانند سربداران و قرهقویونلوها در ایران بر سر کار آمدند و نفوذ شیعه در ایران بیشتر شد. از سوی دیگر بیشتر اهل سنت ایران بر آیین شافعی و دوستدار اهل بیت بودند.[3] شیخ صفیالدین اردبیلی، نیای بزرگ صفویان، هشتمین نسل از تبار فیروزشاه زرینکلاه بود. فیروزشاه از بومیان ایرانی و کردتبار بود[42] که در سرزمین مغان ساکن بود. زبان مادری شیخ صفیالدین تاتی بود[42] و شعرهای تاتی او امروزه در دست است. زبان تاتی یکی از زبانهای ایرانی و زبان بومی آذربایجان بودهاست. دودمان پادشاهی صفویه به وسیله شاه اسماعیل یکم با تکیه بر پیروان طریقت تصوف علوی درست شد. این پیروان که بیشتر از ایلهای آناتولی بودند و بعدها به قزلباشها نامور شدند بر سر باورهای خود سالها به هواداری از آققویونلوها و قراقویونلوها درگیر جنگهای پیاپی با دولت عثمانی بودند. اسماعیل جوان، نوه شیخ جنید، پسر شیخ صفیالدین و نوه اوزونحسن آق قویونلو زیر آموزش بزرگان قزلباش پرورش یافت و رهبر دینی آنان به شمار میآمد.[3] ساخت و نیرو گرفتن دودمان صفوی نتیجه حدود 200 سال تبلیغات فرهنگی صوفیان صفوی بود. اگر به این نکته دقت شود که شاه اسماعیل در زمان تاجگذاری در تبریز تنها 14 سال داشت، ارزش این گذشته? فرهنگی بیشتر نمایان میگردد. پس از یورش مغول و فروپاشی خلافت عباسی در بغداد محور اصلی نمایش یک آیین و گرایش رسمی از اسلام از میان رفت و آیین شیعه جان تازهای گرفت. به این ترتیب از بین رفتن دستگاه خلافت رسمی در کنار عواملی چون نابسامانی ناشی از حمله مغولان و گرایش به درونگرایی مردم و آسانگیری دینی مغولان موجب رونق فراوان گروههای گوناگون از جمله شاخههای گوناگون تصوف شد.[3] پیروان شیخ صفیالدین نیز به راستی نماینده? گروه ویژهای از تصوف بر پایه? آیین شیعه دوازده امامی بودند (هر چند در مورد اینکه شخص شیخ صفیالدین، شیعه بودهاست، تردیدهایی وجود دارد). باور قزلباشان به این گروه از تصوف تا پیش از پادشاهی شاه عباس یکم مهمترین عامل نیرومندی صفویه بود. قزلباشان تا پیش از جنگ چالدران گونهای نیروی خداگونه برای شاه اسماعیل یکم قایل بودند[3] که با شکست در جنگ این باور آنها رو به سستی نهاد.
منبع: wikipedia.org [ پنج شنبه 91/9/23 ] [ 7:33 عصر ] [ محمد آذر ]
[ نظر ]
|